مختصری در مورد موسیقی ولباس وانواع ههڵپهڕكێ وموسقی مر بوط به آن به همراه فلسفه آن
كردستان سرزمين ترانهها و آهنگهاست و در هر منطقه ی آن صدها آهنگ، ترانه، بيت و لالايی وجود دارد که اين ترانهها با ریتم های شاد و گوناگون نوازش گر اهل دل است. كردستان را بايد مهد موسيقی ايرانی قلمداد كرد، زيرا موسيقی كردی با موسيقیهای باستانی ايران نسبتی تمام و كمال دارد. در ميان انواع بینظير موسيقی كردی، هوره(hora) و شمشال از همه قديمیترند. قدمت برخی از انواع موسيقی، به بيش از هزار سال و حتی به پيش از ظهور اسلام در ايران میرسد.
موسيقی كردی را از لحاظ قدمت شايد بتوان به دو گروه موسیقی تقسيم كرد.
موسيقی باستانی این منطقه با عناوينی چون هوره، موره، لوره و سياچمانه (سياه چشمان)، چوبی و نغمههای سماعی ـ سنتی شناخته میشود. عموماً بدون كلمات اضافی بر اشعار ده هجايی استوار است. نوع آيينی اين موسيقی، مرثيه گون و وصف حال آن را حقيقی و نوع غنايی آن را مجاز می دانند. گروه دوم در برگيرنده نغماتی چون صمد لچكی، مقام الله ويسی، مقام كوچه باغی، صمد مسگری و ترانههای ملوديک است كه بر اشعار مجازی و گاه عروضی استوارند.
بيت خوانی: در كردستان نوع ديگری از موسيقی وجود دارد كه به آن بيتخوانی ميگويند كه احتمالاً مترادف گاتاخوانی يا «گاساخوانی» است. بيتخوانی مبتنی بر نغمهای كاملاً ساده و بدون رعايت وزن و قافيه و نظم است كه در بيان جنگ سرداران و بزرگان دينی و آيينی و ملی اجرا میشود.
موسيقی مقامی: مقامهای كردی عبارتند از الاويسی، هيران و قطار. در اين مقامها نوازندگان شماری از گوشههای موسيقی ملی ايران را كه در دستگاهها ومقامهای موسيقی ملی تجلی يافته، به سبک ويژهای مینوازند. بخشی از گوشههای موسيقی مقامی كهن ايران در اين سرزمين حفظ شده است. مقامهای موسيقی كردی از نظر پيوستگی فرهنگی كردها با ساير اقوام ايرانی و نيز دارا بودن جلوههای كهن موسيقی ايرانی، از ارزش بسيار برخوردار است.
موسيقی آوازی: اين موسيقی در دو سبک و شيوه به نامهای هوره و سياچمانه اجرا میشود. به نظر ميرسد كه واژه هوره از «اهورا» يا «اهوره» گرفته شده باشد. «هوره» آوازهای كهن است كه در بعضی از انواع آن، روايتهای مربوط به اديان باستان ايرانی و تقدس «آگرager:» (آتش) يافت میشود اشعار آن مجازی است و از اين لحاظ شباهت با اوستا دارد. در گذشته اوستا را با لحنی آهنگين میخواندند. به اين ترتيب شايد بتوان گفت هوره خوانیهمان «اهوراخوانی» بوده است.
موسيقی مذهبی: سرچشمه ترانه به مذاهب اوليه انسان يعنی به دوره ميتراييسم میرسد و ترانههای مذهبی بر كار و كشاورزی مقدم است از اين رو دو مقام مشهور موسيقی كردها يعنی حيران و لاووک به دورههای پيش از اسلام نسبت داده میشود.
موسيقی مذهبی به دو صورت اجرا میشود:
موسيقی عزا كه چمری نيز ناميده میشود، مراسمی است كه در سوگ بزرگی، پهلوانی و يا يک شخصيت بزرگ اجرا میشود. شيوه ی اجرای مراسم و عظمت آن يادآور سوگ سياوش است.
نوای ماه رمضان (سحری و بيدارباش) ويژه ماه رمضان است كه در زمان سحر و مغرب برای آگاهی مردم اجرا میشود و دارای دونوا و ريتم است.
ترانه های كار نیز از دیگر انواع نواهای کردی هستند. اين ترانهها از قدمت ديرينه ای برخوردارند.اين ترانهها از آرزوهای انسآن ها ، زندگی و آينده، شادی ها و رنجها و بالاخره اميد، تلاش و پويندگی سخنی میگويد. در فولكور كردی ترانههای عروسی، رقص، مشکزنی، خرمنكوبی و دوشيدن گاو وجود دارد. اشعار اين ترانهها و واژههای آن از زبان سادهترين انسآن ها گرفته شده و تصويری طبيعی از احساسات دلدادگان جوان را بيان می كند.
موسيقی خانقاهی از بخشهای اساسی آوازهای كردیاست. درويش های كرد، آن گاه كه از شقاوت بیامان روزگار و تبعيضهای ناروا به ستوه می آيند برای رهايی از نامردیها و زرق و برق دنيای مادی، سر بر آستان خانقاه میسايند، موهای بلند را رها میكنند و هماهنگ با ذكر «لاالله الالله» و نوای پرطنين دف و نی و خواندن اشعار عرفانی، به خلسه فرو میروند، به تزكيه روح خود می پردازند و از پير و مرشد خويش طلب ياری میجويند.
مولودی خوانی نيز از مراسم عرفانی و پرشكوه كردها در روزها و شبهای ربيعالاول است. در اين شبها در مساجد، خانقاهها و منازل، ميلاد حضرت محمد (ص) جشن گرفته می شود. دراويش گورانی آهنگ مخصوص مولودی را با گروه دفزن سر میدهند.
موسيقی حماسی به نام «ههل پهركیhalparki» يا «ههل پهرين» شهرت دارد و به معنی حمله كردن است. اين رقص قدمتی بسيار كهن دارد و از روزگار پرستش خدايان در دوران مهرپرستی كه در مهرابهها اجرا می شده به يادگار مانده است.
مراسم ههل پهركی عبارت از هفت ريتم اصلی است كه به ترتيب با ساز و همراهی اجراكنندگان انجام میشود. ريتم آن از كند و آرام شروع میشود و به ريتم هيجانی (سجار) پايان میيابد. در ميان آن ريتمهای ديگری مانند سه پا، فتاحی و پشتپا، زنگی و خانه ميری، فتاح پاشايی، گهريان، شهلان(salan)، چهپی(capi)، سقزی، كرمانشانی و مريوانی نيز با دوزله و ضرب اجرا میشود. ريتمهای «ههل پهركی» شامل ريتمهای گريان، چپ و راست، لبلان،خاناميری، سجار، شلان و آروغان است. از اين ميان ريتم چپ و راست (فتاپاشاو پشت پا) در همه مناطق كردنشين ايران اجرا میشود.
ريتم گريان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و كرمانشاه در جنوب اجرا میشود. در مريوان ريتم سهپا معروف به راستا و «ههل گردن» اجرا میشود.
رقص سونه يا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا میشود.
موسيقی سواركاران نوع دیگری از موسیقی مشهور کردی است. مراسم اسب دوانی در سراسر روستاها و دشتهای استان كردستان با آيين و مراسم خاص و در جشنها و آيينهای ملی مردم انجام میشود.اين مراسم با نوای سواران كه از ريتم تندی برخوردار است، همراه میشود. در مراسم عروسی ـ چون در روستاها عروس را با اسب به خانه داماد میبرند ـ نوای سواران با ريتمی آرام و ملايم اجرا میشود.
سازهای موسيقی كردی عبارت اند از:
شمشال که از قديمی ترين و رايج ترين سازهای كردستان بوده و در واقع همان نی چوپان است و از لوله فلزی ساخته شده است. این ساز در مراسم عروسی و شادی همراه با آواز به صورت تکنوازی به كار می رود. اين ساز در عزا نيز كاربرد دارد.
دف نیز يكی از سازهای سنتی خانقاه است كه در مراسم ذكر نواخته میشود و گاهی با «طاس» همراه است.
طاس سازی كوبهای است كه كاسه آن از جنس مس است و روی آن پوست میكشند و با چوب، تسمه چرمی يا لاستيكی بر آن میكوبند استفاده از طاس در مرحله ذكر و قيام صورت میگيرد.
از ديگر سازهای محلی میتوان از سورنا، دوزله و نرمنای نام برد كه با آن ها همه نوع آهنگی نواخته میشود. اين سازها به ويژه در آهنگهای رقص كردی كه با دهل، دايره يا تمبک همراهی میشود، كاربرد دارد. توسط اين ساز نغماتی با عناوين حيران، گريان، فتاح، پاشايی، لبلان، زنگی، سهجار و شلان اجرا میشود. مراسم ذكر در تكيههای دراويش قادری با نواختن دف و نی و در جمع خانههای اهل حق در كرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا میشود.
مادران برای خواباندن كودكان خود لالايی میخوانند اين لالايیها از بیوفايیهای میگويد اما مفهوم لغوی ترانهها سرشار از عشق مادر به كودک و آرزوهايی خوش برای فردای اوست. مادر در حين خواباندن كودک آموزش روح فرزند خود را مد نظر دارد و او را با ريتم و وزن كه اساس زندگی آينده او بر آن استوار است، آشنا میسازد در قالب اين لالايیها آينه تمام نمای فرهنگ قوم كرد است.
لالايی در لهجه ی كردی «لای، لای» يا «لاوه، لاوه» گفته می شود. «لاو» به معنی طفل است و «لاوه» به معنی برو كنار از مصدر «لاوندن» در لالايی پايگاه و نظام اجتماعی مادر، و از طريق آن درد و رنجی كه منتقل می شود، دارای نقش اساسی است. در هر حال لالايی بر پايه اعتقادات محكم مذهبی بنا شده و مادر برای سلامت فرزندش از خداوند و گاه از امام زاده ولايت خود كمک می گیرد. مادر اين احساسات رادر قالب شعر ادا می کند:
الله بوبكم توخوا
باروله كوسه هجيج نگادارت بی
الله لای كورپه لای روله لای
يعنی برای تو ای فرزندم تا كوسه هجيج نگه دارت باشد. كوسه هجيج زيارتگاه پيری است كه به اعتقاد اهالی، برادر امام رضا (ص) و صاحب كرامات بسيار است.
در بعضی از نقاط كردنشين لالايیهايی با مضمونهای خاص برای فرزندان خوانده می شود تا كودک از درون گهواره برای جدال با زندگی آمادگی يابد.
رقص های كردی در همه مناطق كردنشين با اختلاف اندكی مرسوم است. ازويژگی های بارز رقص كردی اين است كه مردان و زنان اغلب به صورت نيم دايره می ایستند. معنی رقص در مناطق كردنشين به معنای فارسی آن يا خارجی (دانسينگ) به كار نمی رود بلكه حركات موزونی است كه جزيی از فرهنگ و آداب رسوم اين منطقه است كه از گذشته های دور به يادگار مانده است.در زير به بعضی از انواع رقص كردی اشاره می شود.
انواع رقص های شه رانی، شوور، سه پا، سه كيسه، ته نزه ره، ترنگی، قليچک، قازقاز، بير بيری، رومانی، ميرزه يی، كوچه ری، هوناری، لاچی، گه ريان، هه ل گردن، فه تاح پاشايی، پشت پا، له بنان، خانه ميری، داغه، زه نگی، حه ريره، شيخانه يا سيخانی، راسته ی مه ريوانی، چه پی، هه وشار، شكاک، قره پيره ژن، گورپ، ته كح تير، ره گبار، رواچی.
هر گاه از فاصله ای دور به يک صحنه ی رقص كردی نگاه كنيم؛ حلقه ای نيم دايره از تركيب يک در ميان دو نوع فرم و رنگ می بينيم كه هم چون يک رشته پيوسته از دو گونه درخت در حال جنبش هستند. اين جريان يک صفحه مواج را می ماند كه تفاوت جلوه های بصری زن و مرد سيمای ريتميک آن را می پردازد. در نگاهی نزديک تر انرژی زياد جنبش دسته جمعی فرم ها و رنگ ها را می توان دید. وقتی كه به ناحيه شانه و سر رقاصان می نگری تفاوت قد زنان و مردان زيگزاگ سياری می سازد كه به دنبال يک دستمال چرخان (چوپی) می خرامد.
فرم مواج و افراشته پارچه لطيف پيراهن زنانه با حركت نرم اندام آن ها در هوا چرخ می زند، به دورشان می پيچد و در لابه لای چين هايش گلستانی از ده ها رنگ را هم چون پروانه به اطراف می پراكند.
رقص كردی نمايشی از روان مردمی است كه در دامان كوه و دشت، آزاد بار آمده فرمول بكر طبيعتی پاک را در سيرت خويش دارند. رقص كردی نمايش آرزوها، دردها و بالاخره تصوير واضح سرنوشت مليتی است كه در حوزه ی ديار خويش همواره دست در دست درخت و چشمه و كوه زيسته اند و نه تجاوز ديگری را به اين حريم مقدس پذيرفته اند و نه فكر دست يابی به سرزمينی دارند.
رقص كردی آيين جاودانی و تجاوز ناپذير تاريخ و فرهنگ و هويت كرد است. آيينی كه در آن پير و جوا ن و كودک و هر كسی و هر مقامی، مالک و رعيت، دارا و ندار، روحانی و دانشجو، درويش و سالک و زاهد و بالاخره هر كسی كه بتواند روی پای خويش بايستد؛ شركت دارد.
رقص هه لپه ر كيی سوارو (رقص سواره): با توجه به اين كه اسب در ميان كردها اهمیت دارد و هميشه همراه آنان است حتی در رقص ها پس آن ها رقص هایی به همراه اسب با آهنگ های ريتميكی كه نواخته می شود به حركات موزون وا داشته می شود كه از مبنای رقص ريتميک كردی پيروی می كند. شبيه اين رقص از المپيک بارسلون به بعد در ورزش های جهانی به نام دره سايژ اجرا می شود.
ميلينگن در كتاب خود (زندگی بدوی درميان كرد ها) در مورد رقص كردی می نويسد:« يكی از ويژگی های موجود در شيوه ی رقص كردی اين است كه كردها هيچ گاه جدا جدا و يا دو به دو نمی رقصند، بلكه از همان ابتدا حلقه ای تشكيل می دهند و طوری در كنار هم جا می گيرند كه دست شان در دست هم و شانه شان به شانه هم فشرده می شود. در حلقه چوپی ايشان هماهنگی با موسيقی چنان زياد است كه به يک مزرعه ی گندم می ماند، وقتی كه در معرض وزش نسيم ملايمی قرار بگيرد. جنگ جوی كرد وقتی می رقصد احساساتی ترين و عاشقانه ترين حالت ممكن را به خود می گيرد».
رقص كردی در نوع خود يكی از بی نظير ترين جاذبه های گردشگری است و اين توانايی را دارد كه برای جذب گردشگر و رشد توريسم با برگزاری فستيوال ها و جشن هايی كه در آن انواع رقص ها به نمايش در می آيد به يكی از جاذبه های اصلی برای گردشگران تبديل شود.
رقص چه مه رچوپی (چمر چوپی) رقص و آوازای است كه در مراسم سوگواری اجرا می شود. شكل اين رقص هم مانند ديگر رقص های كردی حلقوی و تركيب آ ن نيز مختلط است با اين تفاوت که جهت آن از راست به چپ است و -سه رچوپی- نيز در منتهی اليه همان سمت است. مردها سورانی هايشان را آبی كرده و آن را آويزان می كنند (رنگ سوگواری كرد آبی است) چمر چوپی يافتن رگه های اميد از اعماق تاسف و ياس است. كاربرد چمر چوپی جلب توجه از وقفه مرگ به ادامه پر نشاط حيات است. شلوار مردانه كردی و شالی كه به دور كمر می پيچد گويی برای رقص و رزم طراحی شده و به حركت محكم تر پاها كمک می كند.
رقص سيخاني(ceyxani): اين رقص آهنگی تند و رزمی دارد كه خاص مردان است.
رقص سه پا(sapa): در اين نوع رقص، گروه كه شامل زن و مرد هستند طی حركات ريتميک سه پا را پيش می آيند و سه پا به پس بر می دارند.
رقص چراورو(ceraro) : در اين نوع رقص زن و مرد با صدای ضرب يک پا را محكم و با صدا بر زمين می كوبند و سپس زانو را كمی خم كرده و يک صدا و هم آهنگ می خوانند: چراورو.
رقص مميان(mamyan): در اين نوع رقص زن و مرد انگشتان كوچک دست خود را به هم گره می زنند و با آهنگ موسيقی دست ها را تا نزديک سينه بالا می آورند و بعد پتجه دست راست را به شانه چپ و برعكس می زنند و با هر حركتی يک صدا می خوانند(مميان گرگر مميان).
رقص زراويکzaravig: رقصی است شورانگيز و تغزلی كه همراه با آهنگ سرنا و دهل پاها را حالت مخصوص بالا آورده و دست ها را نيز بالا می آورند و دوباره پايين می آورند و در هنگام اوج سور و هيجان و گرم شدن مجلس ، هم صدا ابياتی را می خوانند.
بازی های محلی و سنتی: دراستان كردستان با توجه به اوضاع جغرافيايی و فرهنگ و آداب و رسوم حاكم، بازی های مختلفی رايج است كه برخی از آن ها عبارت اند از: آساره شيب شيب (ستاره پر نور)، آنی مانی، پشيله سووره، ريه گی سنه ريه گی سنه((REYAGE SANA (راه سنندج – راه سنندج )، زوران پاتوله، زوران قچله، من شوان هی هی كه رمmen sowan hey hey karem: (من چوپان هی هی كن هستم )، ميز گزركی (شاه وزيری)، می ژه می ژه( مويز مويز)، ها لای مه ناو ha lay menaw: (نزد من است )، شتره لوانم قل قلیsetera lowanem ghol gholi: (ساربان شترم قل قلی )، گوبين - خه ريله م كووهkhareilam kouwa: (خرهايم كجاست)، زره مشتكی، پای تيولی (pay tiweli)، با شيت برا برا ئا قل :bera sit bera aghel، ئه ی سوتام ئه ی برژام:) ey sotam ey berzjam آی سوختم، آی كباب شدم)، كلاو روفنكی: kelaw rofenaki - گلو بازی gelow bazi)، ئه ستی له با خه ل: asti la bakhalT خرمايله و...
آساره شيب شيب(ستاره پرنور): بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و از ميان خود سرگروه راه انتخاب می كنند. دو گروه در برابر هم صف می بندند و سرگروه دسته اول، ترانه ای را می خوانند و آن ها را به حمله ترغيب می كند و آن ها نيز حمله می كنند و هر دسته سعی می کند از دسته مقابل بازيكنی را اسير بگيرد. هر كس بازيكنی را از گروه ديگر اسير كرد بر پشت او سوار می شود و تا محلی كه قبلا تعيين كرده اند، می رود.
آنی مانی: در اين بازی بچه ها دست در گردن هم می اندازند و با حركات مخصوص رقص مانند اين ترانه را می خوانند : آنی مانی ، شانی مانی ، چينی مينی رفت. وقتی كه به آخرين كلمه رسيدند همگی بايد بی حركت روی زمين بنشينند. هر كس ديرتر نشست يا نتوانست تعادل خود را حفظ كند، سوخته است و از بازی كنار می رود. بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند تا در آخر يک نفر باقی بماند كه برنده بازی است و از ديگران سواری می گیرد.
براشيت برا ئاقل (برادر ديوانه – برادر عاقل): در اين بازی بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و گودالی در زمين می کنند و به قيد قرعه يكی از گروه ها در گودال مستقر می شود. گروه ديگر برای راندن آن ها از گودال به آن ها حمله می کنند. اگر گروه مهاجم موفق شود آن ها را برانند و خود جای آن ها را بگيرند، برنده می شوند و اين با ر گروه اول سعی می کنند كه آن ها را از گودال برانند و بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند.
پاپلان قه نجی(پای را بردار): در اين بازی سر دسته بازی بچه را رديفی كنار هم می نشاندو شعری را می خواند كه مضمون آن بچه ها را از يک سلسله كار ها برحذر می دارد . وقتی آخرين بيت شعر گفته شد كه با اين مضمون است خداداده اين را بردار، بچه ای كه دست سرگروه به پای او خورده بايد پايش را جمع كند و بازی به همين ترتيب ادامه می يابد.
پای تيولی: در اين بازی يک چوب را به طور عمودی درزمين فرو می کنند و دور ان دايره ای روی زمين می کشند به فاصله يک متری اين دايره، خطی روی زمين می کشند. بازی كنان به ترتيب از پشت خط، سكه خود را به طرف چوب پرتاب می کنند، هر كس پولش به چوب نزدیک تر بيفتد، برنده است. در اين بازی اگر پای پرتاب كننده سكه روی خط باشد به اصطلاح می سوزد.
پشيله سووره: در اين بازی بچه ها دايره وار می ايستند و يک نفر در وسط قرار می گیرد و او بايد سعی كند از ميان دو پای بچه ها خود را به خارج دايره برساند. بچه ها دسته جمعی می خوانند: گربه سرخ كجا رفت ، زمين را دريد به در آن فرو رفت. در آخر كسی كه بتواند از دايره خارج ودر جای كسی را می گيرد كه به او اجازه خارج شدن داده است.
زوران پاتوله: اين بازی در واقع يک نوع كشتی است كه در آن دو كشتی گير مقابل هم گارد می گیرند و با دست شال كمر يا بند شلوار محلی يک ديگر را محكم گرفته و با پس و پيش رفتن سعی می کنند كه تعاد ل هم را بر هم بزنند هر كس موفق به اين كار شد برنده است .
در جريان كشتی هر يک از كشتی گيران می توانند يک پای خود را پشت پای حريف بگذارد و به اصطلاح پاچ قل يا پاش قل بزند و با فشار به كمر و سينه و با پيچاندن طرف تعادل او را بر هم بزند و پشت حريف را به زمين برساند. هم چنين كشتی گير می تواند يک زانوی خود را بر زمين گذاشته (روی يك زانو بنشيند)و حريف را بلند كرده و از روی شانه خود به زمين بزند.
زوران قچله: مانند كشتی زوران پاتوله است. شتره لوانم قل قلی (ساربان شترم قل قلی)
كلا روفنكی: بازی کنان به دو گروه تقسيم می شوند و هر يک دستمالی يا كلاهی بر سر خود می کنند و يک گروه از آن ها روی زمين می نشینند و افراد گروه ديگر به آن ها حمله كرده و سعی می کنند كلاه يا دستمال سر آن ها را بردارند و گروه نشسته از خود دفاع می کنند. گروه مهاجم در داخل دستمال هايی كه تصاحب كرده، سنگی قرار می دهد و آن ها را به سوی افراد نشسته پرتاب می کند. اگر صاحبان دستمال ها يا كلاه ها بتوانند كلاه خود را در هوا بگيرند برنده می شوند و در غير اين صورت بازنده هستند و بايد دستمال را دوباره به سر خود ببندند و دوباره روی زمين بنشيند. در اين بازی گروهی كه بتواند شش تول بازی كند برنده است و از گروه بازنده كولی می گیرد.
گلو بازی: در اين بازی ابتدا بازی كنان سكه های خود را در يک ستون به طور ايستاده می چينند يعنی لبه پول را در زمين قرار فرو می برندكه بتواند بايستد.آن گاه بازی كنان دور از پول ها ايستاده، سنگ گردی به سمت پول ها قل می دهند. گلوله هر كسی به هر كدام از پول ها برخورد كرد، برنده بازی است.
ئه ستی له با خه ل: در اين بازی بچه ها جمع می شوند و سرگروه را در بين خود انتخاب می کنند. سپس سرگروه دست در بغل همه افراد می کند و شيئی را زير بغل يكی از افراد قرار می دهد، طوری كه كسی نفهمد. هر كسی حدس زد كه شیء پيش چه كسی است برنده است و سرگروه می شود و بازی از نو آغاز می شود.
ئه ی سوتام، ئی برژام (آی سوختم – آی كباب شدم): در اين بازی بچه ها دو نفر را به عنوان فرشته انتخاب می کنند. فرشته ها چشم های خود را می بندند و بچه های ديگر هم چشم خود را بسته، دست ها را به پاها تكيه می دهند. سپس فرشته ها با چشم بسته به دنبال بچه ها می روند در اين بين به هر كس بخورند به اصطلاح از دوزخ به بهشت می رود. در مدتی كه فرشته به دنبال بچه ها می گردد اين جمله را می گويند: ئه ی سوتام – ئه ی برژام
وقتی كه همه بچه ها از دوزخ به بهشت رفتند بازی دوباره آغاز می شود و دو نفر ديگر فرشته می شوند.
لباس های محلی استان کردستان 51900300
لباس های محلی استان کردستان از مهم ترین و جالب ترین جاذبه های گردشگری این استان به شمار می رود. پوشاک مردان و زنان كرد شامل: تنپوش و سرپوش می شود و لباس های كار و معيشت و مراسم و جشنها با يک ديگر تفاوت دارد. هر چند پوشاک نواحی مختلف كردستان مانند: اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مريوان و...متفاوت است، اما از نظر پوشش كامل، همه با هم يكسان هستند. لباس بانوان كرد از زيباترين لباس های محلی به شمار می رود و در واقع در نوع خود بی نظير است. بيش تر لباس ها رنگ شاد دارند و دارای تزيينات نيز هستند.
لباس زنان كرد عبارت است از:
ماشته(masta) که پارچه سياه ابريشمی يک تكه ای است كه حدود 2 متر درازا و یک ونيم متر پهنا دارد كه هنگام بيرون رفتن از خانه زنان به دوش می انداختند و دو سر آن را در زير گلو می بستند.
شلوار جافی همانند شلوار مردان است. اين شلوار را زنان كرد، به ويژه زنان روستايی، هنگام كار میپوشند. در ساير مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حرير به پا می کنند.
شال پارچهای زيبا است كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
كلنجه (kewlanja)نيمتنهای است كه روی پيراهن بلند میپوشند و در اورامان آن را سوخمه می نامند و از پارچه زری يا مخمل دوخته می شود.
كلاو (kelaw)يا كلاه كه از جنس مقوا و به شكل استوانه های كوتاه است كه آن را با پولکهايی رنگين به صورت بسيار زيبايی تزيين می کنند.
كلكه(kaleka) روسری يا دستاری است كه به جای كلاه مورد استفاده زنان قرار می گیرد كلكه دارای رشته بلندی از ابريشم سياه و سفيد با مليلهدوزی است.
لباس مردان كرد عبارت است از:
فقيان(مچ پيچ) پارچه ای كتانی يا ابريشمی به رنگ سفيد است كه به شكل يک قيف دوخته می شود و به دور مچ بسته می شود.
چوخه(coax) نيمتنهای پنبهای يا پشمی است كه در ناحيه سقز، بانه و مريوان به آن چوخه میگويند و درسنندج آن را كوا می نامند.
پانتول: شلواری گشاد با دمپای تنگ است كه رانک نيز ناميده می شود.
ملكی نيمتنهای بدون يقه است كه از پايين نيمتنه تا بالا به وسيله دكمه بسته می شود.
لفكه سورانی پيراهنی با آستين فراخ و بلند و زبا ها ی مثلث شكل در انتهای آستين است كه زبانه های آستين آن را دور مچ يا بازو میپيچند.
شال که به آن پشتون يا پشتينه نيز میگويند، پارچهای است تقريباً به طول 3 تا10 متر كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
دستار يا كلاغه را دشلمه، مندلی، رشتی، سروين وسربند نيز می گويند و مردان به جای كلاه از آن استفاده می کنند.
فرنجی(feraji) يا فره جی كه ويژه مردان ناحيه اورامانات است و از نمد ساخته و آماده می شود.
كله بال(kowlabal) به معنی لباس آستين كوتاه است و نوعی از نمد پوششی است كه در مناطق عشاير نشين كاربرد دارد.
پيش از ورود پارچه، كفشهای خارجی و ساير محصولات داخلی به استان كردستان، بيش تر پارچهها و نيز پایافزار مورد نياز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشد. از نظر بافت پارچه، منطقه سقز و از نظر ساخت پایافزار گيوه يا كلاش(kelas) و كالی اورامانات و آبادیهای پيرامون كوهستان شاهو مانند هجيج، نودشه و آبادیهای نوسود شهرستان پاوه چون ميريه، خانهدره، مژگان، مزوی و وزلی از عمدهترين نواحی بافت و صدور پارچه و پایافزار در استان به شمار میروند. جولايی و بافت پارچه و انواع منسوجات مانند: بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمين، موج، جوراب، دست كش، زنگال و كلاه به عنوان حرفه يا كار جنبی، بخشی از آبادی نشينان مناطق مختلف كردستان به شمار می رود
موسيقی كردی را از لحاظ قدمت شايد بتوان به دو گروه موسیقی تقسيم كرد.
موسيقی باستانی این منطقه با عناوينی چون هوره، موره، لوره و سياچمانه (سياه چشمان)، چوبی و نغمههای سماعی ـ سنتی شناخته میشود. عموماً بدون كلمات اضافی بر اشعار ده هجايی استوار است. نوع آيينی اين موسيقی، مرثيه گون و وصف حال آن را حقيقی و نوع غنايی آن را مجاز می دانند. گروه دوم در برگيرنده نغماتی چون صمد لچكی، مقام الله ويسی، مقام كوچه باغی، صمد مسگری و ترانههای ملوديک است كه بر اشعار مجازی و گاه عروضی استوارند.
بيت خوانی: در كردستان نوع ديگری از موسيقی وجود دارد كه به آن بيتخوانی ميگويند كه احتمالاً مترادف گاتاخوانی يا «گاساخوانی» است. بيتخوانی مبتنی بر نغمهای كاملاً ساده و بدون رعايت وزن و قافيه و نظم است كه در بيان جنگ سرداران و بزرگان دينی و آيينی و ملی اجرا میشود.
موسيقی مقامی: مقامهای كردی عبارتند از الاويسی، هيران و قطار. در اين مقامها نوازندگان شماری از گوشههای موسيقی ملی ايران را كه در دستگاهها ومقامهای موسيقی ملی تجلی يافته، به سبک ويژهای مینوازند. بخشی از گوشههای موسيقی مقامی كهن ايران در اين سرزمين حفظ شده است. مقامهای موسيقی كردی از نظر پيوستگی فرهنگی كردها با ساير اقوام ايرانی و نيز دارا بودن جلوههای كهن موسيقی ايرانی، از ارزش بسيار برخوردار است.
موسيقی آوازی: اين موسيقی در دو سبک و شيوه به نامهای هوره و سياچمانه اجرا میشود. به نظر ميرسد كه واژه هوره از «اهورا» يا «اهوره» گرفته شده باشد. «هوره» آوازهای كهن است كه در بعضی از انواع آن، روايتهای مربوط به اديان باستان ايرانی و تقدس «آگرager:» (آتش) يافت میشود اشعار آن مجازی است و از اين لحاظ شباهت با اوستا دارد. در گذشته اوستا را با لحنی آهنگين میخواندند. به اين ترتيب شايد بتوان گفت هوره خوانیهمان «اهوراخوانی» بوده است.
موسيقی مذهبی: سرچشمه ترانه به مذاهب اوليه انسان يعنی به دوره ميتراييسم میرسد و ترانههای مذهبی بر كار و كشاورزی مقدم است از اين رو دو مقام مشهور موسيقی كردها يعنی حيران و لاووک به دورههای پيش از اسلام نسبت داده میشود.
موسيقی مذهبی به دو صورت اجرا میشود:
موسيقی عزا كه چمری نيز ناميده میشود، مراسمی است كه در سوگ بزرگی، پهلوانی و يا يک شخصيت بزرگ اجرا میشود. شيوه ی اجرای مراسم و عظمت آن يادآور سوگ سياوش است.
نوای ماه رمضان (سحری و بيدارباش) ويژه ماه رمضان است كه در زمان سحر و مغرب برای آگاهی مردم اجرا میشود و دارای دونوا و ريتم است.
ترانه های كار نیز از دیگر انواع نواهای کردی هستند. اين ترانهها از قدمت ديرينه ای برخوردارند.اين ترانهها از آرزوهای انسآن ها ، زندگی و آينده، شادی ها و رنجها و بالاخره اميد، تلاش و پويندگی سخنی میگويد. در فولكور كردی ترانههای عروسی، رقص، مشکزنی، خرمنكوبی و دوشيدن گاو وجود دارد. اشعار اين ترانهها و واژههای آن از زبان سادهترين انسآن ها گرفته شده و تصويری طبيعی از احساسات دلدادگان جوان را بيان می كند.
موسيقی خانقاهی از بخشهای اساسی آوازهای كردیاست. درويش های كرد، آن گاه كه از شقاوت بیامان روزگار و تبعيضهای ناروا به ستوه می آيند برای رهايی از نامردیها و زرق و برق دنيای مادی، سر بر آستان خانقاه میسايند، موهای بلند را رها میكنند و هماهنگ با ذكر «لاالله الالله» و نوای پرطنين دف و نی و خواندن اشعار عرفانی، به خلسه فرو میروند، به تزكيه روح خود می پردازند و از پير و مرشد خويش طلب ياری میجويند.
مولودی خوانی نيز از مراسم عرفانی و پرشكوه كردها در روزها و شبهای ربيعالاول است. در اين شبها در مساجد، خانقاهها و منازل، ميلاد حضرت محمد (ص) جشن گرفته می شود. دراويش گورانی آهنگ مخصوص مولودی را با گروه دفزن سر میدهند.
موسيقی حماسی به نام «ههل پهركیhalparki» يا «ههل پهرين» شهرت دارد و به معنی حمله كردن است. اين رقص قدمتی بسيار كهن دارد و از روزگار پرستش خدايان در دوران مهرپرستی كه در مهرابهها اجرا می شده به يادگار مانده است.
مراسم ههل پهركی عبارت از هفت ريتم اصلی است كه به ترتيب با ساز و همراهی اجراكنندگان انجام میشود. ريتم آن از كند و آرام شروع میشود و به ريتم هيجانی (سجار) پايان میيابد. در ميان آن ريتمهای ديگری مانند سه پا، فتاحی و پشتپا، زنگی و خانه ميری، فتاح پاشايی، گهريان، شهلان(salan)، چهپی(capi)، سقزی، كرمانشانی و مريوانی نيز با دوزله و ضرب اجرا میشود. ريتمهای «ههل پهركی» شامل ريتمهای گريان، چپ و راست، لبلان،خاناميری، سجار، شلان و آروغان است. از اين ميان ريتم چپ و راست (فتاپاشاو پشت پا) در همه مناطق كردنشين ايران اجرا میشود.
ريتم گريان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و كرمانشاه در جنوب اجرا میشود. در مريوان ريتم سهپا معروف به راستا و «ههل گردن» اجرا میشود.
رقص سونه يا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا میشود.
موسيقی سواركاران نوع دیگری از موسیقی مشهور کردی است. مراسم اسب دوانی در سراسر روستاها و دشتهای استان كردستان با آيين و مراسم خاص و در جشنها و آيينهای ملی مردم انجام میشود.اين مراسم با نوای سواران كه از ريتم تندی برخوردار است، همراه میشود. در مراسم عروسی ـ چون در روستاها عروس را با اسب به خانه داماد میبرند ـ نوای سواران با ريتمی آرام و ملايم اجرا میشود.
سازهای موسيقی كردی عبارت اند از:
شمشال که از قديمی ترين و رايج ترين سازهای كردستان بوده و در واقع همان نی چوپان است و از لوله فلزی ساخته شده است. این ساز در مراسم عروسی و شادی همراه با آواز به صورت تکنوازی به كار می رود. اين ساز در عزا نيز كاربرد دارد.
دف نیز يكی از سازهای سنتی خانقاه است كه در مراسم ذكر نواخته میشود و گاهی با «طاس» همراه است.
طاس سازی كوبهای است كه كاسه آن از جنس مس است و روی آن پوست میكشند و با چوب، تسمه چرمی يا لاستيكی بر آن میكوبند استفاده از طاس در مرحله ذكر و قيام صورت میگيرد.
از ديگر سازهای محلی میتوان از سورنا، دوزله و نرمنای نام برد كه با آن ها همه نوع آهنگی نواخته میشود. اين سازها به ويژه در آهنگهای رقص كردی كه با دهل، دايره يا تمبک همراهی میشود، كاربرد دارد. توسط اين ساز نغماتی با عناوين حيران، گريان، فتاح، پاشايی، لبلان، زنگی، سهجار و شلان اجرا میشود. مراسم ذكر در تكيههای دراويش قادری با نواختن دف و نی و در جمع خانههای اهل حق در كرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا میشود.
مادران برای خواباندن كودكان خود لالايی میخوانند اين لالايیها از بیوفايیهای میگويد اما مفهوم لغوی ترانهها سرشار از عشق مادر به كودک و آرزوهايی خوش برای فردای اوست. مادر در حين خواباندن كودک آموزش روح فرزند خود را مد نظر دارد و او را با ريتم و وزن كه اساس زندگی آينده او بر آن استوار است، آشنا میسازد در قالب اين لالايیها آينه تمام نمای فرهنگ قوم كرد است.
لالايی در لهجه ی كردی «لای، لای» يا «لاوه، لاوه» گفته می شود. «لاو» به معنی طفل است و «لاوه» به معنی برو كنار از مصدر «لاوندن» در لالايی پايگاه و نظام اجتماعی مادر، و از طريق آن درد و رنجی كه منتقل می شود، دارای نقش اساسی است. در هر حال لالايی بر پايه اعتقادات محكم مذهبی بنا شده و مادر برای سلامت فرزندش از خداوند و گاه از امام زاده ولايت خود كمک می گیرد. مادر اين احساسات رادر قالب شعر ادا می کند:
الله بوبكم توخوا
باروله كوسه هجيج نگادارت بی
الله لای كورپه لای روله لای
يعنی برای تو ای فرزندم تا كوسه هجيج نگه دارت باشد. كوسه هجيج زيارتگاه پيری است كه به اعتقاد اهالی، برادر امام رضا (ص) و صاحب كرامات بسيار است.
در بعضی از نقاط كردنشين لالايیهايی با مضمونهای خاص برای فرزندان خوانده می شود تا كودک از درون گهواره برای جدال با زندگی آمادگی يابد.
رقص های كردی در همه مناطق كردنشين با اختلاف اندكی مرسوم است. ازويژگی های بارز رقص كردی اين است كه مردان و زنان اغلب به صورت نيم دايره می ایستند. معنی رقص در مناطق كردنشين به معنای فارسی آن يا خارجی (دانسينگ) به كار نمی رود بلكه حركات موزونی است كه جزيی از فرهنگ و آداب رسوم اين منطقه است كه از گذشته های دور به يادگار مانده است.در زير به بعضی از انواع رقص كردی اشاره می شود.
انواع رقص های شه رانی، شوور، سه پا، سه كيسه، ته نزه ره، ترنگی، قليچک، قازقاز، بير بيری، رومانی، ميرزه يی، كوچه ری، هوناری، لاچی، گه ريان، هه ل گردن، فه تاح پاشايی، پشت پا، له بنان، خانه ميری، داغه، زه نگی، حه ريره، شيخانه يا سيخانی، راسته ی مه ريوانی، چه پی، هه وشار، شكاک، قره پيره ژن، گورپ، ته كح تير، ره گبار، رواچی.
هر گاه از فاصله ای دور به يک صحنه ی رقص كردی نگاه كنيم؛ حلقه ای نيم دايره از تركيب يک در ميان دو نوع فرم و رنگ می بينيم كه هم چون يک رشته پيوسته از دو گونه درخت در حال جنبش هستند. اين جريان يک صفحه مواج را می ماند كه تفاوت جلوه های بصری زن و مرد سيمای ريتميک آن را می پردازد. در نگاهی نزديک تر انرژی زياد جنبش دسته جمعی فرم ها و رنگ ها را می توان دید. وقتی كه به ناحيه شانه و سر رقاصان می نگری تفاوت قد زنان و مردان زيگزاگ سياری می سازد كه به دنبال يک دستمال چرخان (چوپی) می خرامد.
فرم مواج و افراشته پارچه لطيف پيراهن زنانه با حركت نرم اندام آن ها در هوا چرخ می زند، به دورشان می پيچد و در لابه لای چين هايش گلستانی از ده ها رنگ را هم چون پروانه به اطراف می پراكند.
رقص كردی نمايشی از روان مردمی است كه در دامان كوه و دشت، آزاد بار آمده فرمول بكر طبيعتی پاک را در سيرت خويش دارند. رقص كردی نمايش آرزوها، دردها و بالاخره تصوير واضح سرنوشت مليتی است كه در حوزه ی ديار خويش همواره دست در دست درخت و چشمه و كوه زيسته اند و نه تجاوز ديگری را به اين حريم مقدس پذيرفته اند و نه فكر دست يابی به سرزمينی دارند.
رقص كردی آيين جاودانی و تجاوز ناپذير تاريخ و فرهنگ و هويت كرد است. آيينی كه در آن پير و جوا ن و كودک و هر كسی و هر مقامی، مالک و رعيت، دارا و ندار، روحانی و دانشجو، درويش و سالک و زاهد و بالاخره هر كسی كه بتواند روی پای خويش بايستد؛ شركت دارد.
رقص هه لپه ر كيی سوارو (رقص سواره): با توجه به اين كه اسب در ميان كردها اهمیت دارد و هميشه همراه آنان است حتی در رقص ها پس آن ها رقص هایی به همراه اسب با آهنگ های ريتميكی كه نواخته می شود به حركات موزون وا داشته می شود كه از مبنای رقص ريتميک كردی پيروی می كند. شبيه اين رقص از المپيک بارسلون به بعد در ورزش های جهانی به نام دره سايژ اجرا می شود.
ميلينگن در كتاب خود (زندگی بدوی درميان كرد ها) در مورد رقص كردی می نويسد:« يكی از ويژگی های موجود در شيوه ی رقص كردی اين است كه كردها هيچ گاه جدا جدا و يا دو به دو نمی رقصند، بلكه از همان ابتدا حلقه ای تشكيل می دهند و طوری در كنار هم جا می گيرند كه دست شان در دست هم و شانه شان به شانه هم فشرده می شود. در حلقه چوپی ايشان هماهنگی با موسيقی چنان زياد است كه به يک مزرعه ی گندم می ماند، وقتی كه در معرض وزش نسيم ملايمی قرار بگيرد. جنگ جوی كرد وقتی می رقصد احساساتی ترين و عاشقانه ترين حالت ممكن را به خود می گيرد».
رقص كردی در نوع خود يكی از بی نظير ترين جاذبه های گردشگری است و اين توانايی را دارد كه برای جذب گردشگر و رشد توريسم با برگزاری فستيوال ها و جشن هايی كه در آن انواع رقص ها به نمايش در می آيد به يكی از جاذبه های اصلی برای گردشگران تبديل شود.
رقص چه مه رچوپی (چمر چوپی) رقص و آوازای است كه در مراسم سوگواری اجرا می شود. شكل اين رقص هم مانند ديگر رقص های كردی حلقوی و تركيب آ ن نيز مختلط است با اين تفاوت که جهت آن از راست به چپ است و -سه رچوپی- نيز در منتهی اليه همان سمت است. مردها سورانی هايشان را آبی كرده و آن را آويزان می كنند (رنگ سوگواری كرد آبی است) چمر چوپی يافتن رگه های اميد از اعماق تاسف و ياس است. كاربرد چمر چوپی جلب توجه از وقفه مرگ به ادامه پر نشاط حيات است. شلوار مردانه كردی و شالی كه به دور كمر می پيچد گويی برای رقص و رزم طراحی شده و به حركت محكم تر پاها كمک می كند.
رقص سيخاني(ceyxani): اين رقص آهنگی تند و رزمی دارد كه خاص مردان است.
رقص سه پا(sapa): در اين نوع رقص، گروه كه شامل زن و مرد هستند طی حركات ريتميک سه پا را پيش می آيند و سه پا به پس بر می دارند.
رقص چراورو(ceraro) : در اين نوع رقص زن و مرد با صدای ضرب يک پا را محكم و با صدا بر زمين می كوبند و سپس زانو را كمی خم كرده و يک صدا و هم آهنگ می خوانند: چراورو.
رقص مميان(mamyan): در اين نوع رقص زن و مرد انگشتان كوچک دست خود را به هم گره می زنند و با آهنگ موسيقی دست ها را تا نزديک سينه بالا می آورند و بعد پتجه دست راست را به شانه چپ و برعكس می زنند و با هر حركتی يک صدا می خوانند(مميان گرگر مميان).
رقص زراويکzaravig: رقصی است شورانگيز و تغزلی كه همراه با آهنگ سرنا و دهل پاها را حالت مخصوص بالا آورده و دست ها را نيز بالا می آورند و دوباره پايين می آورند و در هنگام اوج سور و هيجان و گرم شدن مجلس ، هم صدا ابياتی را می خوانند.
بازی های محلی و سنتی: دراستان كردستان با توجه به اوضاع جغرافيايی و فرهنگ و آداب و رسوم حاكم، بازی های مختلفی رايج است كه برخی از آن ها عبارت اند از: آساره شيب شيب (ستاره پر نور)، آنی مانی، پشيله سووره، ريه گی سنه ريه گی سنه((REYAGE SANA (راه سنندج – راه سنندج )، زوران پاتوله، زوران قچله، من شوان هی هی كه رمmen sowan hey hey karem: (من چوپان هی هی كن هستم )، ميز گزركی (شاه وزيری)، می ژه می ژه( مويز مويز)، ها لای مه ناو ha lay menaw: (نزد من است )، شتره لوانم قل قلیsetera lowanem ghol gholi: (ساربان شترم قل قلی )، گوبين - خه ريله م كووهkhareilam kouwa: (خرهايم كجاست)، زره مشتكی، پای تيولی (pay tiweli)، با شيت برا برا ئا قل :bera sit bera aghel، ئه ی سوتام ئه ی برژام:) ey sotam ey berzjam آی سوختم، آی كباب شدم)، كلاو روفنكی: kelaw rofenaki - گلو بازی gelow bazi)، ئه ستی له با خه ل: asti la bakhalT خرمايله و...
آساره شيب شيب(ستاره پرنور): بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و از ميان خود سرگروه راه انتخاب می كنند. دو گروه در برابر هم صف می بندند و سرگروه دسته اول، ترانه ای را می خوانند و آن ها را به حمله ترغيب می كند و آن ها نيز حمله می كنند و هر دسته سعی می کند از دسته مقابل بازيكنی را اسير بگيرد. هر كس بازيكنی را از گروه ديگر اسير كرد بر پشت او سوار می شود و تا محلی كه قبلا تعيين كرده اند، می رود.
آنی مانی: در اين بازی بچه ها دست در گردن هم می اندازند و با حركات مخصوص رقص مانند اين ترانه را می خوانند : آنی مانی ، شانی مانی ، چينی مينی رفت. وقتی كه به آخرين كلمه رسيدند همگی بايد بی حركت روی زمين بنشينند. هر كس ديرتر نشست يا نتوانست تعادل خود را حفظ كند، سوخته است و از بازی كنار می رود. بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند تا در آخر يک نفر باقی بماند كه برنده بازی است و از ديگران سواری می گیرد.
براشيت برا ئاقل (برادر ديوانه – برادر عاقل): در اين بازی بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و گودالی در زمين می کنند و به قيد قرعه يكی از گروه ها در گودال مستقر می شود. گروه ديگر برای راندن آن ها از گودال به آن ها حمله می کنند. اگر گروه مهاجم موفق شود آن ها را برانند و خود جای آن ها را بگيرند، برنده می شوند و اين با ر گروه اول سعی می کنند كه آن ها را از گودال برانند و بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند.
پاپلان قه نجی(پای را بردار): در اين بازی سر دسته بازی بچه را رديفی كنار هم می نشاندو شعری را می خواند كه مضمون آن بچه ها را از يک سلسله كار ها برحذر می دارد . وقتی آخرين بيت شعر گفته شد كه با اين مضمون است خداداده اين را بردار، بچه ای كه دست سرگروه به پای او خورده بايد پايش را جمع كند و بازی به همين ترتيب ادامه می يابد.
پای تيولی: در اين بازی يک چوب را به طور عمودی درزمين فرو می کنند و دور ان دايره ای روی زمين می کشند به فاصله يک متری اين دايره، خطی روی زمين می کشند. بازی كنان به ترتيب از پشت خط، سكه خود را به طرف چوب پرتاب می کنند، هر كس پولش به چوب نزدیک تر بيفتد، برنده است. در اين بازی اگر پای پرتاب كننده سكه روی خط باشد به اصطلاح می سوزد.
پشيله سووره: در اين بازی بچه ها دايره وار می ايستند و يک نفر در وسط قرار می گیرد و او بايد سعی كند از ميان دو پای بچه ها خود را به خارج دايره برساند. بچه ها دسته جمعی می خوانند: گربه سرخ كجا رفت ، زمين را دريد به در آن فرو رفت. در آخر كسی كه بتواند از دايره خارج ودر جای كسی را می گيرد كه به او اجازه خارج شدن داده است.
زوران پاتوله: اين بازی در واقع يک نوع كشتی است كه در آن دو كشتی گير مقابل هم گارد می گیرند و با دست شال كمر يا بند شلوار محلی يک ديگر را محكم گرفته و با پس و پيش رفتن سعی می کنند كه تعاد ل هم را بر هم بزنند هر كس موفق به اين كار شد برنده است .
در جريان كشتی هر يک از كشتی گيران می توانند يک پای خود را پشت پای حريف بگذارد و به اصطلاح پاچ قل يا پاش قل بزند و با فشار به كمر و سينه و با پيچاندن طرف تعادل او را بر هم بزند و پشت حريف را به زمين برساند. هم چنين كشتی گير می تواند يک زانوی خود را بر زمين گذاشته (روی يك زانو بنشيند)و حريف را بلند كرده و از روی شانه خود به زمين بزند.
زوران قچله: مانند كشتی زوران پاتوله است. شتره لوانم قل قلی (ساربان شترم قل قلی)
كلا روفنكی: بازی کنان به دو گروه تقسيم می شوند و هر يک دستمالی يا كلاهی بر سر خود می کنند و يک گروه از آن ها روی زمين می نشینند و افراد گروه ديگر به آن ها حمله كرده و سعی می کنند كلاه يا دستمال سر آن ها را بردارند و گروه نشسته از خود دفاع می کنند. گروه مهاجم در داخل دستمال هايی كه تصاحب كرده، سنگی قرار می دهد و آن ها را به سوی افراد نشسته پرتاب می کند. اگر صاحبان دستمال ها يا كلاه ها بتوانند كلاه خود را در هوا بگيرند برنده می شوند و در غير اين صورت بازنده هستند و بايد دستمال را دوباره به سر خود ببندند و دوباره روی زمين بنشيند. در اين بازی گروهی كه بتواند شش تول بازی كند برنده است و از گروه بازنده كولی می گیرد.
گلو بازی: در اين بازی ابتدا بازی كنان سكه های خود را در يک ستون به طور ايستاده می چينند يعنی لبه پول را در زمين قرار فرو می برندكه بتواند بايستد.آن گاه بازی كنان دور از پول ها ايستاده، سنگ گردی به سمت پول ها قل می دهند. گلوله هر كسی به هر كدام از پول ها برخورد كرد، برنده بازی است.
ئه ستی له با خه ل: در اين بازی بچه ها جمع می شوند و سرگروه را در بين خود انتخاب می کنند. سپس سرگروه دست در بغل همه افراد می کند و شيئی را زير بغل يكی از افراد قرار می دهد، طوری كه كسی نفهمد. هر كسی حدس زد كه شیء پيش چه كسی است برنده است و سرگروه می شود و بازی از نو آغاز می شود.
ئه ی سوتام، ئی برژام (آی سوختم – آی كباب شدم): در اين بازی بچه ها دو نفر را به عنوان فرشته انتخاب می کنند. فرشته ها چشم های خود را می بندند و بچه های ديگر هم چشم خود را بسته، دست ها را به پاها تكيه می دهند. سپس فرشته ها با چشم بسته به دنبال بچه ها می روند در اين بين به هر كس بخورند به اصطلاح از دوزخ به بهشت می رود. در مدتی كه فرشته به دنبال بچه ها می گردد اين جمله را می گويند: ئه ی سوتام – ئه ی برژام
وقتی كه همه بچه ها از دوزخ به بهشت رفتند بازی دوباره آغاز می شود و دو نفر ديگر فرشته می شوند.
لباس های محلی استان کردستان 51900300
لباس های محلی استان کردستان از مهم ترین و جالب ترین جاذبه های گردشگری این استان به شمار می رود. پوشاک مردان و زنان كرد شامل: تنپوش و سرپوش می شود و لباس های كار و معيشت و مراسم و جشنها با يک ديگر تفاوت دارد. هر چند پوشاک نواحی مختلف كردستان مانند: اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مريوان و...متفاوت است، اما از نظر پوشش كامل، همه با هم يكسان هستند. لباس بانوان كرد از زيباترين لباس های محلی به شمار می رود و در واقع در نوع خود بی نظير است. بيش تر لباس ها رنگ شاد دارند و دارای تزيينات نيز هستند.
لباس زنان كرد عبارت است از:
ماشته(masta) که پارچه سياه ابريشمی يک تكه ای است كه حدود 2 متر درازا و یک ونيم متر پهنا دارد كه هنگام بيرون رفتن از خانه زنان به دوش می انداختند و دو سر آن را در زير گلو می بستند.
شلوار جافی همانند شلوار مردان است. اين شلوار را زنان كرد، به ويژه زنان روستايی، هنگام كار میپوشند. در ساير مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حرير به پا می کنند.
شال پارچهای زيبا است كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
كلنجه (kewlanja)نيمتنهای است كه روی پيراهن بلند میپوشند و در اورامان آن را سوخمه می نامند و از پارچه زری يا مخمل دوخته می شود.
كلاو (kelaw)يا كلاه كه از جنس مقوا و به شكل استوانه های كوتاه است كه آن را با پولکهايی رنگين به صورت بسيار زيبايی تزيين می کنند.
كلكه(kaleka) روسری يا دستاری است كه به جای كلاه مورد استفاده زنان قرار می گیرد كلكه دارای رشته بلندی از ابريشم سياه و سفيد با مليلهدوزی است.
لباس مردان كرد عبارت است از:
فقيان(مچ پيچ) پارچه ای كتانی يا ابريشمی به رنگ سفيد است كه به شكل يک قيف دوخته می شود و به دور مچ بسته می شود.
چوخه(coax) نيمتنهای پنبهای يا پشمی است كه در ناحيه سقز، بانه و مريوان به آن چوخه میگويند و درسنندج آن را كوا می نامند.
پانتول: شلواری گشاد با دمپای تنگ است كه رانک نيز ناميده می شود.
ملكی نيمتنهای بدون يقه است كه از پايين نيمتنه تا بالا به وسيله دكمه بسته می شود.
لفكه سورانی پيراهنی با آستين فراخ و بلند و زبا ها ی مثلث شكل در انتهای آستين است كه زبانه های آستين آن را دور مچ يا بازو میپيچند.
شال که به آن پشتون يا پشتينه نيز میگويند، پارچهای است تقريباً به طول 3 تا10 متر كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
دستار يا كلاغه را دشلمه، مندلی، رشتی، سروين وسربند نيز می گويند و مردان به جای كلاه از آن استفاده می کنند.
فرنجی(feraji) يا فره جی كه ويژه مردان ناحيه اورامانات است و از نمد ساخته و آماده می شود.
كله بال(kowlabal) به معنی لباس آستين كوتاه است و نوعی از نمد پوششی است كه در مناطق عشاير نشين كاربرد دارد.
پيش از ورود پارچه، كفشهای خارجی و ساير محصولات داخلی به استان كردستان، بيش تر پارچهها و نيز پایافزار مورد نياز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشد. از نظر بافت پارچه، منطقه سقز و از نظر ساخت پایافزار گيوه يا كلاش(kelas) و كالی اورامانات و آبادیهای پيرامون كوهستان شاهو مانند هجيج، نودشه و آبادیهای نوسود شهرستان پاوه چون ميريه، خانهدره، مژگان، مزوی و وزلی از عمدهترين نواحی بافت و صدور پارچه و پایافزار در استان به شمار میروند. جولايی و بافت پارچه و انواع منسوجات مانند: بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمين، موج، جوراب، دست كش، زنگال و كلاه به عنوان حرفه يا كار جنبی، بخشی از آبادی نشينان مناطق مختلف كردستان به شمار می رود
+ نوشته شده در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۸۵ ساعت 1:33 توسط هاوري
|
Myid :dosty_basafa